گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید

ساخت وبلاگ
نیروهای ایرانی نقل و انتقلات خود را آغاز کرده و در مکان‌های از پیش تعیین شده استقرار می‌یابند تا در شرایط مقتضی نسبت به جنایت‌های دشمنان تا بُنِ دندان مسلح به عکس‌العمل مناسب بپردازند و از حریم انقلاب اسلامی دفاع نمایند.دشمنان انقلاب اسلامی که تا دیروز چهره در نقاب کرده بودند، با احساس خطر جدی ازسوی رزمندگان اسلام، رخ می‌نمایند و بی هیچ مانعی پای به خاک جمهوری اسلامی ایران می‌گذاردند. رزمندگان اسلام درپاسخ به یکه‌تازیها و تعدی‌های ددمنشانه ارتش عراق، امکانات و تجهیزات یک عملیات را فراهم می آورند. منطقه مورد نظر بدقت شناسایی می شود و چند لشکر برای اجرای این عملیات خود را آماده و پس از آخرین جلسات توجیهی به سمت خطوط تماس و محورهای عملیاتی حرکت می کنند. سرانجام عملیات بیت المقدس ۷ در نخستین ساعات بامداد ۲۲ خرداد ۶۷، با رمز مبارک یا ابا عبدالله الحسین(ع) و با هدف انهدام نیروهای دشمن، در منطقه شلمچه آغاز شد. در حالی که یکی از گردانهای لشکر المهدی نتوانسته بود خود را به خطوط پدافندی عراق برساند، گردان کوثر وارد عمل می شود، برادر کاظم رضایی پس از دریافت ماموریت از فرماندهی لشکر و در حالی که مواضع خودی زیر آتش سنگین عراق بود، به اینجانب گفت مجید، گروهان حُر آماده است که خط دشمن را در هم بشکند؟ من هم به عنوان خدمتگزار گروهان حُر به فرمانده دلاور برادر کاظم رضایی گفتم ، ما برای همین کار اینجا هستیم و با توکل برخدا و توسل به ائمه (ع) انشالله خاکریز دشمن را فتح و ماموریت را با در هم کوبیدن مواضع عراقی ها انجام خواهیم داد، خیلی سریع بچه ها را توجیه کردم و قرار شد من و حمیدرضا مهدوی در جلو گروهان حرکت کنیم و برادر علیداد محمدیان نیز عقبه گروهان را داشته باشد تا به مواضع عراقی ها برسیم گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 14:02

عملیات بیت المقدس ۷ و شهادت حمیدرضا مهدوی...نیروهای ایرانی نقل و انتقلات خود را آغاز کرده و در مکان‌های از پیش تعیین شده استقرار می‌یابند تا در شرایط مقتضی نسبت به جنایت‌های دشمنان تا بُنِ دندان مسلح به عکس‌العمل مناسب بپردازند و از حریم انقلاب اسلامی دفاع نمایند.دشمنان انقلاب اسلامی که تا دیروز چهره در نقاب کرده بودند، با احساس خطر جدی ازسوی رزمندگان اسلام، رخ می‌نمایند و بی هیچ مانعی پای به خاک جمهوری اسلامی ایران می‌گذاردند. رزمندگان اسلام درپاسخ به یکه‌تازیها و تعدی‌های ددمنشانه ارتش عراق، امکانات و تجهیزات یک عملیات را فراهم می آورند. منطقه مورد نظر بدقت شناسایی می شود و چند لشکر برای اجرای این عملیات خود را آماده و پس از آخرین جلسات توجیهی به سمت خطوط تماس و محورهای عملیاتی حرکت می کنند. سرانجام عملیات بیت المقدس ۷ در نخستین ساعات بامداد ۲۲ خرداد ۶۷، با رمز مبارک یا ابا عبدالله الحسین(ع) و با هدف انهدام نیروهای دشمن، در منطقه شلمچه آغاز شد. در حالی که یکی از گردانهای لشکر المهدی نتوانسته بود خود را به خطوط پدافندی عراق برساند، گردان کوثر وارد عمل می شود، برادر کاظم رضایی پس از دریافت ماموریت از فرماندهی لشکر و در حالی که مواضع خودی زیر آتش سنگین عراق بود، به اینجانب گفت مجید، گروهان حُر آماده است که خط دشمن را در هم بشکند؟ من هم به عنوان خدمتگزار گروهان حُر به فرمانده دلاور برادر کاظم رضایی گفتم ، ما برای همین کار اینجا هستیم و با توکل برخدا و توسل به ائمه (ع) انشالله خاکریز دشمن را فتح و ماموریت را با در هم کوبیدن مواضع عراقی ها انجام خواهیم داد، خیلی سریع بچه ها را توجیه کردم و قرار شد من و حمیدرضا مهدوی در جلو گروهان حرکت کنیم و برادر علیداد محمدیان نیز عقبه گرو گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 14:02

راوی برادر جانباز حاج محمد کاظم رضاییپوشه سبز رنگ  حاوى مدارك اعزام به جبهه نوجوانى را برادرپاسدارم گرفت ،، فرم مشخصات فردى و هرچه اوراقى كه آرم سپاه داشت را با غيظى آرام جداكرد داخل كشوى ميزش گذاشت وبقيه را كه  ،عكس وكپى ورضايت نامه و نامه ديگرى بود راگذاشت توى همان پوشه سبز وهل داد طرفش ، مدارك شخصيت رابردار گم نشه !!!وبا نگاهى عميق وخشن،سرتاپايش رادركسرى ازثانيه برانداز كرد، نوع نگاه طورى بودكه انگارهمديگررا مى شناسند وبعد بالبخندى فاتحانه گفت اعزام بى اعزام، آنگاه  ادامه نگاهش راچرخاندسمت من كه روى صندلى مقابلش لم داده بودم وفهميدم بااين نگاه ولبخند توقع تأييديه دارد، !!!! نوجوان قصه هم با بغضى آشكاروشرمى فروخورده  نگاهى گذرا كرد به من ، سرم راپايين انداختم درمخمصه  اى ناخواسته  گيركردم ،. من هم اورا مى شناختم  دوسالى مستأجرخانه كوچكى درهمسا يگيشان بودم، بچه مؤدبى بود، موتور هميشه تميزو مرتبى داشت كه آن روزها داشتنش مايه فخرومباهات بود ،حسوديم نمى شدولى مثل همه هم سن وسالها عاشق موتوربودم وحسرت نداشتنش را مى خوردم ،اوهم ازخانواده چندان متمولى نبود منتهى ته تغارى بود آن هم با فاصله با آخرين برادر، براى همين نازش خريدارداشت، باانكه در محل تقريبا غريب بودم ولى هميشه به روش خودش احترام مى گذاشت، اگرپياده بود سلام وعليكى واگرسواره بودبوقى وسرتكان دادنى برقراربود، هيچوقت بى ادبى يا حتى شيطنتهاى خاص دوره جوانى از اونديدم، رگه اى ازلوطى گرى وداش مشتى درته رفتارش ديده  مى شد مخصوصا وقتى نگاهش گره مى خورد به نگاه طرف مقابلش، اما كفه نمكين وطنازى اش براين حس وحال مى چربيد.  برادروخواهرانش فرهنگى وپدرش كاسبى بودآرام وآراسته،   گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:00

نیروهای ایرانی نقل و انتقلات خود را آغاز کرده و در مکان‌های از پیش تعیین شده استقرار می‌یابند تا در شرایط مقتضی نسبت به جنایت‌های دشمنان تا بُنِ دندان مسلح به عکس‌العمل مناسب بپردازند و از حریم انقلاب اسلامی دفاع نمایند.دشمنان انقلاب اسلامی که تا دیروز چهره در نقاب کرده بودند، با احساس خطر جدی ازسوی رزمندگان اسلام، رخ می‌نمایند و بی هیچ مانعی پای به خاک جمهوری اسلامی ایران می‌گذاردند. رزمندگان اسلام درپاسخ به یکه‌تازیها و تعدی‌های ددمنشانه ارتش عراق، امکانات و تجهیزات یک عملیات را فراهم می آورند. منطقه مورد نظر بدقت شناسایی می شود و چند لشکر برای اجرای این عملیات خود را آماده و پس از آخرین جلسات توجیهی به سمت خطوط تماس و محورهای عملیاتی حرکت می کنند. سرانجام عملیات بیت المقدس ۷ در نخستین ساعات بامداد ۲۲ خرداد ۶۷، با رمز مبارک یا ابا عبدالله الحسین(ع) و با هدف انهدام نیروهای دشمن، در منطقه شلمچه آغاز شد. در حالی که یکی از گردانهای لشکر المهدی نتوانسته بود خود را به خطوط پدافندی عراق برساند، گردان کوثر وارد عمل می شود، برادر کاظم رضایی پس از دریافت ماموریت از فرماندهی لشکر و در حالی که مواضع خودی زیر آتش سنگین عراق بود، به اینجانب گفت مجید، گروهان حُر آماده است که خط دشمن را در هم بشکند؟ من هم به عنوان خدمتگزار گروهان حُر به فرمانده دلاور برادر کاظم رضایی گفتم ، ما برای همین کار اینجا هستیم و با توکل برخدا و توسل به ائمه (ع) انشالله خاکریز دشمن را فتح و ماموریت را با در هم کوبیدن مواضع عراقی ها انجام خواهیم داد، خیلی سریع بچه ها را توجیه کردم و قرار شد من و حمیدرضا مهدوی در جلو گروهان حرکت کنیم و برادر علیداد محمدیان نیز عقبه گروهان را داشته باشد تا به مواضع عراقی ها برسیم گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:00

عملیات بیت المقدس ۷ و شهادت حمیدرضا مهدوی...نیروهای ایرانی نقل و انتقلات خود را آغاز کرده و در مکان‌های از پیش تعیین شده استقرار می‌یابند تا در شرایط مقتضی نسبت به جنایت‌های دشمنان تا بُنِ دندان مسلح به عکس‌العمل مناسب بپردازند و از حریم انقلاب اسلامی دفاع نمایند.دشمنان انقلاب اسلامی که تا دیروز چهره در نقاب کرده بودند، با احساس خطر جدی ازسوی رزمندگان اسلام، رخ می‌نمایند و بی هیچ مانعی پای به خاک جمهوری اسلامی ایران می‌گذاردند. رزمندگان اسلام درپاسخ به یکه‌تازیها و تعدی‌های ددمنشانه ارتش عراق، امکانات و تجهیزات یک عملیات را فراهم می آورند. منطقه مورد نظر بدقت شناسایی می شود و چند لشکر برای اجرای این عملیات خود را آماده و پس از آخرین جلسات توجیهی به سمت خطوط تماس و محورهای عملیاتی حرکت می کنند. سرانجام عملیات بیت المقدس ۷ در نخستین ساعات بامداد ۲۲ خرداد ۶۷، با رمز مبارک یا ابا عبدالله الحسین(ع) و با هدف انهدام نیروهای دشمن، در منطقه شلمچه آغاز شد. در حالی که یکی از گردانهای لشکر المهدی نتوانسته بود خود را به خطوط پدافندی عراق برساند، گردان کوثر وارد عمل می شود، برادر کاظم رضایی پس از دریافت ماموریت از فرماندهی لشکر و در حالی که مواضع خودی زیر آتش سنگین عراق بود، به اینجانب گفت مجید، گروهان حُر آماده است که خط دشمن را در هم بشکند؟ من هم به عنوان خدمتگزار گروهان حُر به فرمانده دلاور برادر کاظم رضایی گفتم ، ما برای همین کار اینجا هستیم و با توکل برخدا و توسل به ائمه (ع) انشالله خاکریز دشمن را فتح و ماموریت را با در هم کوبیدن مواضع عراقی ها انجام خواهیم داد، خیلی سریع بچه ها را توجیه کردم و قرار شد من و حمیدرضا مهدوی در جلو گروهان حرکت کنیم و برادر علیداد محمدیان نیز عقبه گرو گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:00

تازه دوسه روز رفته بوديم گلف . من باآقا رشيدو حسن اقا دوست شده بودم وبا انها كارمى كردم. گلف راتازه تحويل گرفته بودند. مشكلاتى وجودداشت . ازجمله چند دستشويي بيشترنبودروزچهارم  نزديك اذان ظهربودوصف گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 1 آبان 1399 ساعت: 22:56

[۳/۱۱،‏ ۲۱:۳۱] او ، سید ، نوزده ساله بود " هفده سالم بود ، بواسطه علاقه مندی حاج کاظم ، فرمانده گردانمان به فوتبال و فوتبالیست بودنش ، در محوطه محل اجرای صبحگاه ، زمین فوتبال درست کرده بودیم و هر روز سرگرم بازی میشدیم .پر انرژی بودم و حتی با دویدن هم تخلیه نمی شدم ، شب ها پس از برگزاری مراسم های معمول در نمازخانه گردان تا دیر وقت می نشستیم و خودمان را سرگرم میکردیم ؛ شیخ علیرضا علیمحمدی برایمان دو گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : او,سید,نوزده,ساله,بودبه,مهندس,محمد,مهدی,شریفی, نویسنده : 101kowsaro بازدید : 177 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 13:50

سلام

روز یازده آذر ماه بلاخره انتظار برای خانواده نویسنده تمام شد ونوزاد خوش قدم خانواده  در ساعت ۱۵.۳۱ در به دنیا چشم باز کرد تا انشااله بتواند در رکاب امام زمان و خط اسلام عزیز سربازی کند.

دوست همه ی شما محسن رضایی

گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : تولدت مبارک,تولد,تولدم مبارک,تولد مبارك,تولدمه,تولدت مبارک اندی,تولدی دیگر,تولدت مبارک عشقم,تولدت مبارک عزیزم,تولد خواهر, نویسنده : 101kowsaro بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:07

از گردان کمیل با ان همه نیرو وفرمانده یک گروه چهل نفری باقی مانده بود، چند مرحله عملیات پی در پی وهرمرحله جمع زیادی شهید ومجروح، شبی درخیمه هابین کوشک وشلمچه درحالی دلگیر ومغموم .زیر نور مهتاب پتویی پهن کرده بودیم با شهید عزیز ناصرثابت نشسته بودیم وازشهدامی گفتیم، ناصرسراپا نور شده بود.می دانستم رفتنی شده، همیشه به ناصر می گفتم شفاعت .می گفت ماکجا وشهادت کجا، انشب وقتی گفتم بی معطلی گفت باشه ودست داد .تعجب کردم گفتم ناصر چی شد؟انگاردیگه نمیگی ما کجا و....!! گفت برای اینکه این دفعه شهید میشم، دیگه تمومه!!بعدسرش را گذاشت روی شانه ام وچند قطره اشک ریخت وچ گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید...ادامه مطلب
ما را در سایت گردان پیاده 101 کوثر شهرستان اقلید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 101kowsaro بازدید : 252 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 6:07